9ماهگی و دراومدن اولین مروارید
سلام به عزیز دلم الان که دارم مینویسم خیلیییییییی خسته ام دیگه وقت کم میارم نمیتونم به هیچ کاری درست و حسابی رسیدگی کنمو خلاصه که دلیل اینکه نمیتونم وبلاگ تو وخواهرت رو بروز کنم همین کارهای زیادیه که دارم از وقتی مدارس باز شد البته باز که نشد 😧 یعنی ماه مهر شروع شد وزینب جون باید درس هاش رو میخوند منم دیگه وقت سرخاروندن ندارم همش در حال بدو بدو😒 از صبح تا ظهر انجام تکالیف زینب و نق نق کردن شما وروجک خان بعدم ناهار و کارهای خونه وبعد کلاس شاد😟 ای کرونا ایشالا ذلیل شی بری 😠 خلاصه علی جونم ببخشید که نمیرسم بیام اینجا و از خاطراتت بنویسم خب برسیم به اینکه جیگر مامان از 5ماهگ...